نویسه جدید وبلاگ

بسم رب الزهراء و الشهداء و الصديقين

 

الهی جبهه بودم روزگاری

از آن ایام دارم یادگاری

هنوز از جبهه ها در خاطرم هست

گل سجاده ام در سنگرم هست

هنوز از یاد مجنون زنده هستم

ولی از همرهان شرمنده هستم

من از جاماندگان کاروانم

اسیر فتنه های بی کرانم

من از افتادگان راه نورم

اسیر ظلمتم از یار دورم

من از سنگر نشینان جهادم

رفیقان زیاد از دست دادم

شهیدانی که حق را بر گزیدند

به خون غلتان شدند و پر کشیدند

همه رفتند سوی یار باقی

چشیدند از شراب ناب ساقی

همه مست رخ دلدار گشتند

همه مهمان کوی یار گشتند

همه رفتند و من غرق گناهم

گنه کاری شرور و رو سیاهم

اگر چه رو سیاهی شرم سارم

لباس خاکیم را دوست دارم

شهادت را نصیبم کن الهی

به این جا مانده هم بنما نگاهی

 

اللهم عجل لوليك الفـــــــــــرج






گزارش تخلف
بعدی